بر اساس گزارش اخیر بانک سرمایهگذاری گلدمن ساکس (Goldman Sachs)، توازن قدرت اقتصادی جهان در دهههای آینده دستخوش تغییرات چشمگیری خواهد شد. تحلیلگران این بانک پیشبینی میکنند که آسیا به زودی میتواند به بزرگترین مشارکتکننده منطقهای در تولید ناخالص داخلی جهان تبدیل شود و از قدرتهای اقتصادی سنتی که در دسته بازارهای توسعهیافته (DM) قرار دارند، پیشی بگیرد.
بر اساس پیشبینیهای گلدمن ساکس برای سال 2050، آسیا (به استثنای بازارهای توسعهیافته) 40 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص خواهد داد که اندکی بیشتر از سهم 36 درصدی مورد انتظار برای بازارهای توسعهیافته است. این تغییر نشاندهنده یک تحول عظیم نسبت به 50 سال پیش (سال 2000) است، زمانی که بازارهای توسعهیافته بیش از 77 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص داده بودند.
در آسیا، چین و هند بخش عمدهای از تولید ناخالص داخلی مورد انتظار منطقه در سال 2050 را تشکیل خواهند داد، اگرچه رشد چین به طور قابل توجهی کاهش خواهد یافت. در واقع، گلدمن ساکس انتظار دارد که میانگین رشد سالانه تولید ناخالص داخلی واقعی در چین در دهه 2050 به 1.1 درصد برسد که به طور شگفتانگیزی کندتر از رشد سالانه 1.4 درصدی مورد انتظار برای آمریکا در همان دهه است.
سریعترین اقتصادهای در حال رشد آسیا در دهه 2050 عبارتند از هند (رشد سالانه 3.1 درصد)، بنگلادش (رشد سالانه 3.0 درصد) و فیلیپین (رشد سالانه 3.5 درصد). انتظار میرود این کشورها به دلیل نرخ رشد جمعیت بالا و میانگین سنی نسبتاً پایین که به معنای نیروی کار بزرگتر است، رونق یابند.
در آمریکای لاتین، پیشبینی میشود که این منطقه در سال 2050 تنها 7 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص دهد. بر اساس پیشبینیهای قبلی گلدمن ساکس در سال 2011، بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین در دهه گذشته عملکرد ضعیفی داشتهاند. به عنوان مثال، تولید ناخالص داخلی واقعی برزیل از 2.7 تریلیون دلار در سال 2010 به 1.5 تریلیون دلار در سال 2020 کاهش یافته است.
به دلیل این عقبنشینیها، گلدمن ساکس معتقد است که اندونزی قبل از سال 2050 میتواند از برزیل به عنوان بزرگترین بازار نوظهور جهان پیشی بگیرد. با این حال، اگر این پیشبینیها دقیق باشند، انتظار میرود رتبه اقتصادی برزیل همچنان از فرانسه و کانادا بالاتر قرار گیرد.
این پیشبینیها نشاندهنده تغییرات عمیق در ساختار اقتصاد جهانی است و میتواند پیامدهای قابل توجهی برای سیاستهای اقتصادی، جریانهای سرمایهگذاری و روابط بینالمللی داشته باشد. کشورهای آسیایی، به ویژه چین و هند، احتمالاً نقش مهمتری در شکل دادن به اقتصاد جهانی و سیاستهای بینالمللی ایفا خواهند کرد. در عین حال، کشورهای توسعهیافته باید استراتژیهای خود را برای حفظ رقابتپذیری در این محیط جدید تنظیم کنند.
با این حال، باید توجه داشت که این پیشبینیها بر اساس روندهای فعلی و فرضیات خاصی انجام شدهاند و ممکن است تحت تأثیر عوامل غیرقابل پیشبینی مانند تحولات تکنولوژیکی، تغییرات سیاسی یا بحرانهای جهانی قرار گیرند.